کد مطلب:78295 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:326

سابقه ی ایمان و جهاد امام











یكی از فضیلتهای غیر قابل انكار در حیات امام آزادگان و مولای موحدان پرهیزگار، سابقه و سبقت آن بزرگوار در ایمان به خدا و رسول الله (ص) و جهاد در راه خدا است. و این حقیقت روشن و آشكاریست كه همه ی تاریخ نگاران اسلامی به آن گواهی داده اند، تا آنجا كه

[صفحه 161]

اهل سنت هرگاه نام مبارك امیرالمومنان علی علیه السلام را بر زبان می آورند، بی درنگ در وصف آن بزرگوار می گویند، كرم الله وجهه.[1] و این سخن اقرار و اعتراف صریح آنان به سابقه ی توحید و دوری و پرهیز و بیگانگی آن عزیز خدا و پیامبر، با آلودگی شرك است. و این فضیلت انحصاری و امتیاز ویژه ی امام علی (ع) است، و به غیر از آن حضرت همه ی اصحاب رسول الله سابقه ی شرك داشته اند. در این رابطه به سخنان علی علیه السلام پیرامون سابقه ی ایمان و عظمت جهاد در راه خدا، در دوران حیات آن حضرت توجه كنید:

انا وضعت فی الصغر بكلا كل العرب و كسرت نواجم قرون ربیعه و مضر و قد علمتم موضعی من رسول الله (ص) بالقرابه القریبه و المنزله الخصیصه و ضعنی فی حجره و انا ولید... و ما وجدلی كذبه فی قول و لا خطله فی فعل و لقد قرن الله به (ص) من لدن ان كان فطیما اعظم ملك من ملائكته، یسلك به طریق المكارم و محاسن اخلاق العالم، لیله و نهاره و لقد كنت اتبعه اتباع الفصیل اثر امه، یرفع لی فی كل یوم من اخلاقه علما و یامرنی بالاقتداء به. و لقد كان یجاور فی كل سنه بحراء، فاراه و لا یراه غیری و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله صلی الله علیه و آله و خدیجه و انا ثالثهما.

اری نور الوحی و الرساله و اشم ریح النبوه. و لقد سمعت رنه الشیطان حین نزل الوحی علیه (ص) فقلت: یا رسول الله ما هذه الرنه؟ فقال:

[صفحه 162]

هذا الشیطان قد ایس من عبادته، انك تسمع ما اسمع و تری ما اری، الا انك لست بنبی و لكنك لو زیر و انك لعلی خیر.[2].

«من در آغاز نوجوانی سینه های- قهرمانان- عرب را بر زمین نهادم و شاخه های نو بر آمده و بلند (دلیران و بزرگان) قبیله ی ربیعه و مضر را درهم شكستم. و شما مقام و مرتبه ی مرا در نزد پیامبر خدا، به سبب خویشاوندی نزدیك و مقام و احترام ویژه ای كه نزد او داشتم، به خوبی می دانید. پیامبر امجد (ص) مرا در دامان خود پرورش داد، در حالی كه من كودك خردسالی بودم...

و پیامبر (ص) هرگز دروغی در گفتار و لغزشی در كردار من نیافته بود. حق تعالی از هنگامی كه پیامبر (ص) را در دوران كودكی از شیر باز گرفته بودند، بزرگترین ملك از فرشتگان خود را همنشین او گردانید، تا شب و روز او را به راههای كرامت و اخلاق نیك در جهان سوق دهد. و من مانند بچه شتری كه در پی مادرش روان است، به دنبال وی روان بودم. و او هر روز پرچم نو و تازه ای از خلق و خوی نیك برمی افراشت و به من فرمان می داد كه از او پیروی كنم. پیامبر اكرم (ص) مدتی از سال را در كوه حراء اقامت می كرد و جز من كسی او را نمی دید.

در آن روزگار اسلام به خانه ای، غیر از خانه ی رسول خدا (ص) و خدیجه نیامده بود، كه من سومین آنها بودم (هنگام ظهور اسلام، بعد از پیامبر (ص) و خدیجه من سومین نفری بودم كه به خدای یگانه و دین اسلام

[صفحه 163]

ایمان آوردم).

من- هنگام نزول وحی- نور وحی را می دیدم و رایحه ی نبوت را استشمام می كردم. من هنگام فرود آمدن وحی بر حضرت محمد (ص) صدای ناله ی شیطان را شنیده و گفتم:

ای رسول خدا! این ناله ی چه كسی است؟ فرمود:

این صدای شیطانست كه از پرستش خود ناامید شده است. تو آنچه را كه من می شنوم، می شنوی و آنچه را من می بینم، می بینی جز آنكه تو پیامبر نیستی، بلكه وزیر من می باشی و پیوسته بر راه خیر و نیكی قدم می گذاری».


صفحه 161، 162، 163.








    1. خدای چهره ی او را به سبقت در ایمان و عدم سابقه ی شرك كرامت بخشیده است.
    2. نهج البلاغه فیض، خطبه 234.